تعریف انواع خانواده از نظر تربیتی

اگر وب سایت فرزندان برتر را دنبال کرده باشید، بصورت دوره ای برای آگاه سازی خانواده ها کارگاهی تحت عنوان "کارگاه مادر و کودک یوسف آباد" توسط موسسه فرزندان برتر تدارک دیده می شود.

کارگاه مادر و کودک حول محور تعریف انواع خانواده از نظر تربیتی مورخ 26 اردیبهشت 1398 برگزار شد. 

این مقاله برای تکمیل اطلاعات کارگاه مربوطه تدوین شده و در اختیار شما قرار گرفته است.

به طور کلی خانواده ها از نظر نحوه تربیت کودکان و نحوه اداره ساختار خانواده، به 4 گروه تقسیم می شوند که شامل:

جدول انواع خانواده

  • خانواده خشک و سخت گیر (پدر و مادر سخت گیر و مستبد)
  • خانواده سهل گیر و آسان گیر
  • خانواده گسسته (خانواده پریشان)
  • خانواده دموکرات (خانواده سالم)

به دلیل اهمیت بالای این بحث، هریک از این 4 گروه خانواده را در این مقاله مفصل شرح خواهیم داد.

الف: خانواده خشک و سخت گیر

1- در این گروه از خانواده ها، والدین به گونه ای با فرزندان رفتار می کنند که پدر و مادر خود رفتار کرده اند.

2- تصمیم گیری کل امور به عهده یکی از والدین به ویژه پدر است. در اغلب موارد پدر خانواده بر نحوه رفتار و اعمال فرزندان نظارت می کند و بقیه اعضا خانواده حق اظهارنظر ندارند.

3- رفتار پدر و مادر به گونه ای است که فرزندان یاد می گیرند که در هیچ موردی حق حرف زدن ندارند.

4- در صورتی که والدین متوجه شوند، فرزندان آن ها به حرف آنها اعتنایی نکرده اند، به شدت ناراحت و عصبانی می شوند.

5- فرزندان فاقد جسارت برای مطرح کردن سوال از والدین درباره انجام دادن یا انجام ندادن کارهای خود هستند.

6- در این گروه، پدر و مادرها تمام رفتار و کارهای فرزندان خود را به شدت کنترل کرده و تمام تصمیمات را شخصاً می گیرند.

7- والدین هیچ توضیحی برای دستوراتی که می دهند به فرزندان خود نداده و از آنها اطاعت محض این دستورات را انتظار دارند.

8- در این گروه نظم و انضباط اهمیت ویژه داشته و والدین قادر نیستند که هیچ بی نظمی از سمت فرزندان خود بپذیرند.

9- والدین به سخنان فرزندان خود گوش نداده و زمانی نیز سخن آن ها را می شنوند که با آن مخالفت کنند.

10- در اکثر مواقع بدون هیچ دلیل خاصی فرزندان را نصیحت کرده و یا مانع انجام کارهای آن ها می شوند.

11- والدین نسبت به تصمیمات فرزندان خود هیچ احترامی قائل نمی شوند.

12- پدر و مادر ها اعتقاد دارند به دلیل سن، تجربه و علم بیشتری که نسبت به فرزندان دارند، می توانند در تمام امور حتی کارهای خصوصی آن ها دخالت کنند.

13- نسبت به فرزندان خود، رفتار احترام آمیز بروز نداده و حتی در موارد بسیاری فرزندان خود را نیز در مقابل دیگران تحقیر می کنند.

14- در بسیاری از موارد، نیازهای عاطفی کودکان رفع نمی شود.

15- در صورتی که در برابر رفتار نا مناسب یکی از والدین، دیگری با کودک خود همدردی کند، ارزش و احترام هر دو پدر و مادر نزد کودک پایین می آید.

16- فرزندان این گروه از خانواده ها معمولا به گروه های بیرون جذب شده و به دلیل عزت نفس کمی که دارند به بزهکاری روی می آورند.

17- بیشتر والدین به شدت کمال گرا بوده و فرزندان خود را تحت فشار می گذارند و برای آن ها برنامه های سخت تنظیم می کنند.

18- کودکان در این خانواده ها به دلیل ترس از تنبیه و سرزنش به دروغ گویی و ریا کاری روی می آورند.

19- این کودکان معمولا خلاق نیستند، به دلیل اینکه بیشتر مواقع مورد تحقیر و سرزنش قرار گرفته و برای انجام کارهای آن ها، دیگران تصمیم گرفته اند. ولی به دلیل سخت گیری بسیاری که والدین داشته اند از تعدادی از مهارت ها را به خوبی آموخته اند.

20- از جمله مشکلات روحی کودکان این خانواده ها می توان به استرس، اضطراب، افسردگی، ناامیدی، وسواس و کمال گرایی اشاره کرد.

21- اگرچه پدر و مادرهای این گروه از نظر خود بسیار منطقی بوده و برای هر کاری، علتی پیدا می کنند ولی رفتارهای مستبدانه آن ها موجب می شود که فرزندان از دستورات آنها سرپیچی  کنند.

ب: خانواده های سهل گیر و آسان گیر

1- در این گروه، والدین عموماً به فکر نیازهای رفع نشده و دل مشغولی های شخصی خود هستند.

2- کودکان این گروه بسیار پر توقع هستند. به دلیل اینکه والدین به شدت امور را ساده گرفته و به مسائل تربیتی و نیازهای جسمی و روانی کودک چندان توجه نمی کنند و در زمان درخواست برای خاموش کردن صدای بچه، هرچه بخواهد، والدین رعایت می کنند.

3- والدین برای تعلیم و تربیت کودکان، از فلسفه یا دیدگاه خاصی پیروی نمی کنند.

4- هیچ گونه نظارتی روی رفتار فرزندان صورت نگرفته و آن ها به شدت آزاد هستند تا روش و راه زندگی خود را انتخاب کنند.

5- والدین نسبت به فرزندان خود هیچ انتظار و توقعی نداشته و فرزندان نیز یاد می گیرند که این امری طبیعی است و آن ها حق هیچ انتظاری را ندارند.

6- در واکنش به رفتار کودکان خود بی تفاوت بوده و هیچ توجهی نسبت به آزار آن ها نمی کنند.

7- والدین نسبت به عدم پیروی از دستورات توسط فرزندان احساس ناراحتی نمی کنند و آن را امری طبیعی و عادی جلوه می دهند.

8- پاداش دادن برای رفتار پسندیده فرزندان و تنبیه جهت رفع رفتارهای مناسب در این خانواده ها مرسوم نیست.

9- والدین به نحوی رفتار می کنند که فرزندان نسبت به آنان، اعتماد لازم را ندارند.

10- در این گروه پدر و مادر ها، توجهی به تکالیف و فعالیت های درسی کودکان خود نشان نداده و حتی مایل به همکاری با معلمین و مسئولین مدرسه نیز نیستند.

11- در تهیه لوازم مورد نیاز، سلیقه فرزندان ارجحیت دارد و والدین در آن دخالت نمی کنند.

12- نسبت به استقلال فرزندان توجه خاصی ندارند و حتی در مواردی که یکی از فرزندان دچار وابستگی شدید شده کار خاصی انجام نمی دهند.

13- والدین نسبت به رعایت نظم و ترتیب در محیط خانواده واکنش خاصی نشان نمی دهند و در این مورد از اعضا خانواده انتظار خاصی ندارند.

14- فرزندان این خانواده ها برای انجام هر کاری آزاد هستند و والدین در هیچ کاری حتی در مواردی که نیز نیاز است نیز نظر نمی دهند.

15- کودکان این خانواده ها به شدت شکننده هستند و به دلیل اینکه در زندگی با چالش خاصی روبه رو نبوده و همچنین عدم تجربه کافی، سریع جا می زنند.

ج- خانواده گسسته یا خانواده پریشان

1- در این گروه از خانواده ها پدر و مادر در اکثر مواقع در حالت قهر و آشتی هستند که بر روحیه فرزندان اثر منفی دارد.

2- در این گروه خانواده ها، کودکان در برخی موارد نقش قاضی به عهده گرفته و گاهی نیز به عنوان قربانی یکی از والدین مطرح هستند.

3- نیازهای جسمی و روانی این کودکان نه تنها رفع نمی شود بلکه با گذشت زمان الگوهای پرخاشگری را نیز یاد می گیرند.

4- در این خانواده ها، اعضا ارزش و احترام بسیار کمی برای خود قائل هستند.

5- حالت چهره اعضا این گروه از خانواده ها در اغلب موارد عصبانی، گرفتار، افسرده و فاقد احساس است.

6- به خاسته های یک دیگر چندان توجهی نمی شود و در هنگام صحبت با یکدیگر، عموماً صدای افراد بلند و گوش خراش بوده و یا به قدری آرام است که قابل شنیدن نیست.

7- اعضا خانواده نسبت به یک دیگر عطوفت و مهر چندانی ندارند و در اکثر مواقع حتی از احوال یک دیگر نیز اطلاعی ندارند.

8- اعضا این گروه از خانواده ها، با یک دیگر شوخی های نامناسب، بی رحمانه و گزنده انجام می دهند.

9- والدین در اکثر مواقع در حال نصیحت و دستور دادن هستند به طور مثال والدین نسبت به ویژگی های شخصیتی فرزندان اطلاع چندانی ندارند.

10- در این خانواده ها والدین کمتر رفتار انسان های بالغ، باشعور، اصیل و دوست داشتنی را بروز می دهند.

11- والدین برای دوری و اعتراض نسبت به رفتار یک دیگر بیشتر وقت خود را در محیط بیرون از خانه سپری می کنند.

12- اعضا خانواده عموماً با احساس تنهایی، بی چارگی، بدبختی و درماندگی مواجه هستند.

13- رفتار خشونت آمیز و غیرانسانی در این خانواده ها به دلیل عصبانیت، احساس گناه و یا مورد ظلم قرار گرفتن بسیار شایع است.

14- برای انجام کارهای غیرممکن اعضا خانواده تلاش فراوانی می کنند و در اکثر موارد نیز، متوجه غیر ممکن بودن انجام بعضی خاسته ها نمی شوند.

15- مشکل کمال طلبی در این خانواده ها شایع بوده که باعث فشارهای روانی بر خود و دیگر اعضای خانواده می شود.

16- نهایت گری در افراد خانواده قابل مشاهده است از دید آن ها تمام پدیده های عالم در حد یک طیف قرار گرفته اند و هر چیزی در عالم، سپید بوده یا سیاه، بد بوده یا خوب، سودآور بوده یا زیان آور، از دید آن ها  حد وسطی برای هیچ پدیده، شی و ... وجود ندارد.

17- وابستگی ناسالم در اعضا خانواده وجود داشته و در مواردی توجه چندانی به احساسات، خواسته ها، و نیازهای خود نمی کنند و یا خود را محو عالم هستی می بینند و به شدت رفتارهای خود خواهانه بروز می دهند.

18- استدلال و  بروز رفتار منطقی در این خانواده ها به چشم نمی آید به دلیل تعصب بی جایی که نسبت به یک موضوع یا اتفاق نشان می دهند.

19- رقابت ناسالم بین افراد خانواده به ویژه فرزندان شیوع زیادی داشته و زمانی که یکی از اعضا در یک زمینه خاص به موفقیت دست پیدا کنند، دیگر اعضا احساس نگرانی، اضطراب و حسادت نسبت به او بروز می دهند.

20- انکار مشکلات و مسائل در این خانواده ها امری طبیعی بوده و به همین دلیل این مشکلات حل نشده باقی مانده و در رفتار آن ها نیز متجلی می شود.

21- رفتارهای مانند غیبت و بدگوئی از دیگران در بین اعضا خانواده بسیار دیده شده که ناشی از داوری ها و قضاوت های نا به جایی است که انجام می دهند.

22- افراد این خانواده برای جلوگیری از درگیری و دعوا های مداوم به شدت به یک دیگر دروغ می گویند.

23- فحش، ناسزا و خشونت های جسمی در بین اعضا این خانواده ها امری رایج است و نسبت به یک دیگر این دیدگاه دارند که شخص مقابل خودخواه، خود رای و بدون فهم و درک بوده و بهترین راه حل جهت پیروز شدن، استفاده از خشونت های جسمی و کتک زدن است.

24- افراد خانواده دیدگاه خوبی در سایر زمینه ها نداشته و جملاتی مانند: زن ها قابل اعتماد نیستند، همه افراد عالم بد هستند، ....  در این گروه از خانواده ها به شدت استفاده می شود.

25- فرزندان تمایل شدیدی جهت تایید از سوی پدر و مادر دارند و گاهی به همین دلیل به میل، خواست و هویت خود توجهی نکرده و سعی می کنند که تن به خاسته ها هرچند نادرست والدین بدهند.

26- در رفتار افراد این خانواده ها، احساس عدم رضایت از خود و یا از خود راضی بودن غیر طبیعی رایج است.

27- اعضای خانواده به شدت احساس تنهایی می کنند که در موارد بسیاری منجر به مشکلات روحی مانند غم و اندوه و افسردگی نیز می شود.

28- اضطراب دائم و احساس سردرگمی در اعضا خانواده شیوع زیادی داشته که زمینه بروز اختلالاتی در مهارت های شناختی، هیجانی و رفتاری می شود.

د: خانواده سالم یا خانواده دموکرات

1- در رفتار اعضا این خانواده احساس سرزندگی و محبت و اصالت اعمال دیده می شود.

2- بیان احساساتی مانند رنج و ناراحتی و همدردی در بین افراد خانواده، امری رایج است.

3- رفتارهای مانند ریسک معقول و سنجیده بین اعضا شایع بوده و از اشتباهات شخصی برای رشد و کسب تجربه استقبال می کنند.

4- ارزش و احترام زیادی در بین اعضا خانواده وجود داشته و به شدت به یک دیگر احساس دوست داشتن و عشق می ورزند.

5- روابط بسیار مطلوبی بین افراد خانواده برقرار است و با یک دیگر به روشنی حرف می زنند.

6- در مواقعی که سکوت در خانواده وجود دارد از جنس آرامش بوده و نه بر پایه ترس و یا احتیاط.

7- سر و صدا در این خانواده ها ناشی از انجام فعالیت های با معنی بوده و نه به دلیل خفه کردن صدای سایرین

8- در بین اعضا روابط به صورتی است که هر شخص می تواند بدون ترس و تحمل، حرف خود را به گوش دیگران برساند.

9- کم توجهی نسبت به صحبت یکدیگر، در بین اعضا وجود نداشته و عموماً دلیل نشنیدن حرف ها، نبود وقت کافی است.

10- رفتارهای مانند در آغوش گرفتن و نوازش در بین والدین و فرزندان امری رایج بوده و ناشی از عشق و محبت خانوادگی است.

11- افراد خانواده در زمان حرف زدن به شدت صادق بوده و نسبت به شنیدن سخنان یک دیگر علاقه زیادی نشان می دهند.

12- درد دل و صحبت درباره موضوعاتی همچون ترس ها، ناکامی ها، خشم، اتفاقات خوب بین اعضا خانواده همواره صورت می گیرد.

13- برنامه ریزی در بین اعضا همواره انجام می گیرد ولی در صورت بروز مشکل با این برنامه ها، افراد خود را با آن تطبیق می دهند که باعث حل مشکلات زندگی بدون ترس می شود.

14- نحوه زندگی و بروز احساسات در این خانواده ها بسیار مهم بوده و اهمیت ویژه ای دارد.

15- والدین مدیر یا رهبر خانواده هستند و نه رئیس خانواده و با انجام رفتارهای مناسب در موقعیت های مختلف به اعضا خانواده می آموزند که یک انسان شریف باشند.

16- صحبت کردن راجع به اشتباهات شخصی در زمینه های رفتاری، قضاوت های نا درست، اشتباهات و ..... بسیار آسان بوده و در بین اعضا رایج است.

17- صداقت زیادی در بروز رفتار والدین با آنچه که به اعضا خانواده می گویند، وجود دارد و از این نظر تطبیق کامل دارند.

18- والدین همچون سایر رهبران موفق حساسیت زیادی نسبت به زمان دارند و از هر فرصتی جهت حرف زدن و برقراری ارتباط با فرزندان خود بهره می برند.

19- چنان چه یکی از اعضا خانواده اشتباهی انجام داد و باعث بروز خسارت شد، والدین از او حمایت لازم را به عمل می آورند. انجام چنین رفتاری مانع بروز رفتارهای مانند ترس یا گناه در فرزندان می شود.

20- از دید والدین خانواده، فرزندان عمداً مرتکب اشتباه نمی شوند و علت آن را سوء تفاهم یا کاهش احساس ارزش فردی تلقی می کنند و برای رفع آن، راه حلی پیدا می کنند.

21- پدر و مادرها آگاه هستند که زمانی فرزندان بهتر آموزش می بینند که برای خود و دیگران ارزش زیادی قائل شوند.

22-  در این خانواده ها، والدین از آثار مخرب تنبیه بر ذهن فرزندان آگاه هستند و می دانند تاثیر منفی آن به راحتی حذف نمی شود اگرچه برای تغییر رفتار آنان کارایی لازم را دارد.

23- والدین برای تصحیح رفتار فرزندان از روش های مانند گوش دادن، توجه و فهمیدن و اختصاص زمان و طی دوره رشد استفاده می کنند.

24- اولیا خانواده آگاه هستند که همواره در زندگی هر شخص مشکلاتی وجود داشته و طبیعی است بنابراین همواره برای هر رفع هر مشکل در پی یافتن راه حل هستند و جهت برطرف کردن مشکلات به فرزندان خود آموزش می دهند که از خلاقیت و نوآوری استفاده کنند.

25- پدر و مادرها از تغییر و تحول در زندگی استقبال می کنند و تغییرات فرزندان در طی مراحل مختلف رشد را می پذیرند.

 

طبق نظر کارشناسان، تعداد اندکی از خانواده ها ( از هر صد خانواده حدود 3 یا 4 خانواده) آگاهی لازم را دارند که باید چگونه با اعضا خانواده رفتار کنند که در طی آن به سلامت و بالندگی زیادی رسیده اند.

فرزندان خانواده های پریشان یا آشفته عموماً نا امید، معتاد، افسرده، بزهکار و ... بوده و  بیشتر اشخاص دارای اختلالات روانی، رفتاری، معتادان، افراد بزهکار در این خانواده ها بزرگ شده اند.

از مشخصات مهم خانواده های پریشان و خانواده سالم می توان به موارد زیر اشاره کرد:

خانواده آشفته

1- اعضای خانواده ارزش و احترام بالایی برای خود قائل نیستند.

2- ارتباط ها به شکل مستقیم، واضح و درست صورت نمی گیرد.

3- قواعد و مقررات خانواده به شکل بسیار خشک، غیر اجتماعی، ناسازگار و دائمی است.

4- رابطه با جامعه به شکل ناامید کننده بوده و بر پایه احساس ترس صورت می گیرد.

خانواده سالم یا بالنده

1- اعضا خانواده برای خود ارزش و احترام بالایی قائل هستند.

2- در این خانواده ها، ارتباط به شکل واضح، صریح، مستقیم و برپایه درستکاری برقرار می شود.

3- قوانین و مقررات مختلف، انسانی و قابل تغییر هستند.

4- خانواده با جامعه پیوندی باز، سالم و امید دهنده برقرار می کند.

افزودن دیدگاه جدید